مقدمه
طراحی گرافیک در ایران، همانند سایر هنرها، مسیری پر فراز و نشیب را پشت سر گذاشته است. از خوشنویسیهای دیوارهای مساجد تا طراحی پوسترهای دیجیتال برندهای نوظهور، این هنر همواره بازتابی از فرهنگ، سیاست، فناوری و ذوق ایرانی بوده است. شناخت این تاریخچه، نهتنها برای طراحان حرفهای کهنهکار، بلکه برای نسل جدیدی که با نرمافزارهای گرافیکی رشد کردهاند، میتواند منبع الهام و هویتبخش باشد. در این مقاله، سیر تحول گرافیک در ایران را مرور میکنیم؛ از گذشتهای سنتی تا آیندهای دیجیتالی.
طراحی گرافیک در دوران پیشامدرن
پیش از آنکه واژهای به نام "طراحی گرافیک" وارد زبان فارسی شود، هنرهای بصری در ایران با قدرت و شکوه خاصی حضور داشتند. نگارگری، تذهیب، خوشنویسی، معماری و کاشیکاری از جمله رسانههایی بودند که عناصر گرافیکی را در خود جای داده بودند.
در معماری صفوی و حتی پیشتر، نحوه چینش کاشیها، تکرار الگوهای هندسی و استفاده از رنگ، در واقع نوعی طراحی گرافیکی به شمار میرفت. در نسخههای خطی، ترکیببندی میان متن و تصویر، انتخاب فونت (خطاطی)، و کاربرد رنگها، کاملاً با اصول زیباییشناسی گرافیک همراستا بودند.
✍️ «در ایران، طراحی گرافیک وجود داشت پیش از آنکه به آن گرافیک بگوییم.» — از یک گفتگوی شفاهی با استاد احمدرضا دالوند
تولد گرافیک مدرن در ایران
از چاپ سنگی تا پوسترهای شهری
ورود چاپ سنگی در دوران قاجار، نقطهی عطفی در تاریخ هنر بصری ایران بود. این تکنولوژی باعث شد نوشتهها و تصاویر قابلیت تکثیر بیابند، و این آغاز شکلگیری طراحی گرافیک به شیوهای مدرن بود.
در نیمهی اول قرن بیستم، با گسترش مطبوعات و نشریات، طراحی صفحه، جلد مجله و آگهیهای تجاری شکلی حرفهایتر پیدا کردند. بهخصوص در دهه ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۰، شاهد رشد پوسترهای سینمایی، آگهیهای تجاری و بستهبندی محصولات بودیم.
نخستین پوسترهای سینمایی ایران عمدتاً الهامگرفته از مدلهای اروپایی بودند، اما بهمرور هویتی مستقل یافتند. آنها با استفاده از تایپوگرافی درشت، رنگهای تند، و چهرههای اغراقشده بازیگران، وارد حافظهی بصری مردم شدند.

عصر طلایی گرافیک ایران (دهه ۱۳۴۰ تا انقلاب ۱۳۵۷)
هنر، آگاهی و هویت ایرانی
دهههای ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ را میتوان دوران طلایی طراحی گرافیک در ایران دانست. در این سالها، با تأسیس دانشکدههای هنرهای زیبا، نسل جدیدی از گرافیستها تربیت شدند. هنرمندانی چون مرتضی ممیز، قباد شیوا، فرشید مثقالی و مهدی سحابی نهتنها به گرافیک ایران شکل دادند، بلکه آن را وارد عرصهی بینالمللی کردند.
مرتضی ممیز که بهعنوان پدر گرافیک ایران شناخته میشود، با آثارش در نشریات، پوسترهای تئاتر، طراحی کتاب، و لوگوهای ماندگار، گرافیک را از یک ابزار تبلیغاتی صرف به یک زبان هنری ارتقاء داد.
✍️ «طراح گرافیک باید همزمان هنرمند و روشنفکر باشد.» — مرتضی ممیز
این دوره، دوران ظهور طراحی فرهنگی و هنری در ایران بود. پوسترهای جشن هنر شیراز، طرح جلد کتابهای انتشارات فرانکلین و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، نمونههایی از اوج گرافیک ایرانی هستند که تا امروز نیز مورد مطالعه و تقلید قرار میگیرند.
دوران پس از انقلاب و گرافیک در دهه ۶۰ و ۷۰
ایده، ایمان، انقلاب
با وقوع انقلاب ۱۳۵۷، طراحی گرافیک ایران وارد فاز جدیدی شد. موضوعات گرافیکی، از تبلیغات تجاری و فرهنگی، به مضامین انقلابی، مذهبی و سیاسی تغییر یافتند. پوسترهایی با شعارهای انقلابی، طراحیهای مرتبط با جنگ ایران و عراق، و استفاده از خط نستعلیق و نشانههای اسلامی، هویت جدیدی به گرافیک ایران بخشید.
طراحانی چون محمد احصایی، حسین خسروجردی و علی اصغر معصومی در این دوره با بهرهگیری از خوشنویسی، ترکیببندیهای سنتی و مضامین انقلابی، آثار قابلتوجهی خلق کردند.
در دهه ۷۰، بهتدریج موضوعات گرافیکی متنوعتر شدند. طراحی جلد کتابهای شعر، پوسترهای فرهنگی، و بستهبندی کالاهای داخلی جای خود را در بازار باز کردند.

ورود به دنیای دیجیتال (دهه ۸۰ به بعد)
پیکسلهایی که هویت میسازند
با ورود رایانههای شخصی و نرمافزارهایی نظیر CorelDraw و Photoshop، دنیای طراحی گرافیک در ایران دگرگون شد. بسیاری از طراحان سنتی، یا بهسختی با این موج همراه شدند یا آن را رها کردند. در مقابل، نسل جوان و خودآموختهای از طراحان ظهور کرد که دیجیتال را بهعنوان زبان مادری خود میشناختند.
دهه ۸۰ شاهد رشد طراحی لوگو، کارت ویزیت، کاتالوگهای تبلیغاتی و بروشورهای تجاری بود. شرکتها و برندها برای هویت بصری خود به طراحان گرافیک نیاز داشتند، و این تخصص به یک شغل واقعی تبدیل شد.
همزمان با رشد آژانسهای تبلیغاتی، طراحی گرافیک نیز از یک هنر فردی به یک صنعت سازمانیافته تبدیل شد.
گرافیک معاصر ایران در فضای آنلاین
از چاپ به چالش؛ از دیوار شهر تا استوری اینستاگرام
با گسترش اینترنت و شبکههای اجتماعی در دهه ۱۳۹۰، طراحی گرافیک در ایران وارد مرحلهای نوین شد. دیگر فقط پوستر یا جلد کتاب نبود؛ حالا اینفوگرافیک، طراحی رابط کاربری (UI)، طراحی تجربه کاربری (UX)، موشنگرافیک و طراحی شبکههای اجتماعی در اولویت قرار گرفتند.
پلتفرمهایی مانند اینستاگرام و Behance به طراحان ایرانی امکان دادند تا آثار خود را بدون واسطه به نمایش بگذارند. امروزه طراحانی چون رضا عباسینژاد، مهسا قاسمی یا سروش عسگری بهصورت مستقل کار میکنند و مخاطبان بینالمللی دارند.
از طرف دیگر، رقابت بر سر دیدهشدن در فضای دیجیتال، باعث شده تا طراحان ایرانی نهتنها به زیباییشناسی، بلکه به تجربه کاربر، روایت بصری و برندینگ نیز توجه ویژهای داشته باشند.
چالشها و فرصتهای طراحی گرافیک در ایران امروز
میان سنت، تکنولوژی و بازار جهانی
با وجود رشد چشمگیر، طراحی گرافیک در ایران همچنان با چالشهایی روبروست:
کمبود آموزش آکادمیک بهروز و منسجم
نبود قانون کپیرایت مؤثر برای حفظ حقوق طراحان
فاصله با جریانهای بینالمللی طراحی
عدم شناخت کارفرمایان از ارزش طراحی اصولی
اما در مقابل، فرصتهایی نیز وجود دارد:
پتانسیل بالای صادرات خدمات طراحی
رشد کسبوکارهای دیجیتال
همکاریهای بینالمللی از طریق فریلنسینگ
استفاده از المانهای فرهنگی ایرانی در طراحی جهانی
✍️ «هویت ایرانی، اگر درست شناخته شود، بزرگترین منبع الهام برای طراحی مدرن است.» — رضا عابدینی، طراح گرافیک معاصر
جمعبندی و نتیجهگیری
تاریخچه طراحی گرافیک در ایران، ترکیبی است از سنت، خلاقیت، ایده و مبارزه. از خطاطی دربهای کاشیکاریشده تا انیمیشنهای تبلیغاتی، این مسیر نشان میدهد که طراحی گرافیک، فراتر از تزئین است؛ زبان بیان است، روایت هویت است.
آیندهی گرافیک در ایران وابسته به شناخت گذشته، آگاهی از تحولات جهانی و اعتماد به هویت بصری بومی است. اگر طراحان ایرانی بتوانند از ریشههای فرهنگی خود الهام بگیرند و همزمان با فناوریهای نوین همراه شوند، بیتردید آیندهای درخشان در انتظار آنهاست.